للوچه !!

.........................

قدیمی ها از مال دنیا چیزی نداشتند ولی دنیای سخاوت و ادب بودند .

رسم هایی بین اونا جاری بود که ریشه در فرهنگ یاری و مروت و مردانگی اونا داشت .

..............

از صبح که تنور روشن می شد ما بچه ها دور و بر تنور می پلکیدیم .

مخصوصا اگه زمستون بود اونجا گرم می شدیم .

رسمی داشتند بدون برو و بر گرد تا شب اگه صد تا بچه هم دم مطبخ پیدا می شد فوری یه للوچه کوچک براش می پختند و یه چوب از وسط اون رد می کردند تا دست بجه نسوزه .

تمام بچه ها اون روز نون تازه نوبر می کردن .

................

رسم بود برای همسایه ها و قامیل چند تا نان تازه می بردن .

البته این معامله ای پا یاپای بو د .

نان ها را تو سرداب یا پس اتاق ردیف می کردند و خشک .

گدر من چند تا کیسه متقالی بزرگ درست کرده بود و نان ها را توی اونا می ذاشت .

هم بوی خاک نمی گرفت و هم از دست جناب موش در امان بود .

.........................

اون روزا اکثر مردم با ارد جو نان می پختند .چون ارزانتر از گندم بود

بعضی ها ارد جو یا گندم را قاطی می کردند .

حتی بعضی چند کیلو ارد گندم می خریدن و به عنوان ارد (پننه )

یعنی اردی که کف طبق می ریختند تا خمیر به طبق نچسبد .

می گفتند حد اقل با این ارد نان جو ما بوی نان گندم بدهد .

اون روزا خوردن نان گندم یک نوع تفاخر و خودنمایی بود که بله ما همیشه نان گندم می خوریم و ضزب المثلی هم داریم با این شکل که (اگه نخوردیم نان گندم .دیدیم دست مردم !!!)

...................

یه چاله نیم دایره ای بغل تنور بود که مردم از صبح دیزو ها را می اوردند و

شاطر اتش می زیخت پای دیزو ها و مردم به شاطر یا نون پهن کن ها سفارش که اب سر دیزوی ما کن .

و تا شب چند بار به دیزو سر می زدند و اتش پای دیزوی خود می کردند

و این اصطلاح از اون روز متداول شد که (فلانی اتش پای دیزوی خودش می کنه )

بعضی ها شب ها دیزوی بزرگ حلیم می اوردند و داخل تنور می ذاشتند

و صبح می اومدند و می بردند .

گاهی هم چغندر و زردک زیر اتش می کردند و چه خوشمزه می شد .

.......................

گاهی تنور که روشن میشد بعضی لباس ها را تو شمی تکومدن تا شپش ها کشته بشه و صدای تق و تق کشته شدن شپش ها به گوش می رسید .

...............

بعضی وقت ها هم زنستونا افرادی با یه سطل حلبی می رفتند پای تنور و با بیل اتش می بردند برای توی منقل کرسی و این یه نوع صرقه جویی بود ..............

یه رسمی هم بود که بهش می گفتن تنور (پسا ) یعنی یه نفز به اندازه یک تنور بعد از پخت اصلی نان می پخت و .

گاهی هن افرادی تئ یه بادیه به اندازه چند نان خمیر می کردند و از اتش مفت و شاطر مفت و نان پهن کن مفت استفاده می کردند .

...........................

پایان

تنور زندگی شما همیشه اتشین باد

+ نوشته شده در شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۵ ساعت 0:14 توسط جعفر سحاب