منقل مش عمران .... ( 2)

......................

یه دل سیر تزیاک مفت و کباب های چنجه دست پخت عروس مش عمران کار خودش را کرد .

احساس خفگی می کردم بلند شدم برم بیرون هوایی بخورم و بیام

سرم گیج رفت و دستم را به دیوار گرفتم و لی افاقه نکرد .

مثل گوساله گاو سیاهی که از سید مخص ابادی خریده بودیم و مریض شد و هر چه ماجو گوهر اش ارد به نافش بست و اخرش پرت شد رو زمین منم تلپی افتادم روی رمین و همه چیز دور سرم می چرخید .

نمی تونسم تکون بخورم .

مش عمران و عروسش بالای سرم بودند و هی دست و کتفم را می مالیدند و مش عمران به عروسش گفت که ...

....................

(گلین ددم یاندی بو دولت مامو ری دی بوردن اولا خانمانیمیز خراب اله دیله )

یعنی

عروس پدرم سوخت این مامور دولت هست اگه اینجا بمیره خانمان ما را خراب خواهند کرد .

کم کم چرتم برد و به خواب رفتم و دیگه چیزی نمی شنیدم .

بیدار که شدم مش عمران و عروس و صفیه نوه اش که شاگردم بود

با اون موهای قشنگ شرابی بالای سرم با نگرانی نشسته بودند.

چشمم را که باز کردم تقزیبا با هم گفتند (الهی چوخ شکور گزلری اچیخ دی اقای سپاهی )

یعنی خدا را شکر چشم هاش را باز کرد اقای سپاهی .

به پشتی تکیه دادم و مش عمران تا تونست ماست به نافم بست تا نشئگی تر یاک از سرم پرید و مثل ادمیزاد شدم .

.......................

حالا یادم اومد اصلا برای چی اومدم خونه مش عمران .

ازش پرسیدم از کجا تریاک میاری و چرا می کشی .

گفت من اصلا معتاد نیستم و گاهی می کشم .

یه دکتر اشنا تو شهر دارم که سال هاست براش روغن گوسقندی و کره و

عسل اینجا را می برم .

یه روز به من گفت شناسنامه و دوتا عکس بیار .بردم براش هفته بعد این کارت را به من داد و گفت برو داروخانه تریاک کوپنی بگیر .

ماهی یه بار میرم داروخانه 30مثقال تحویل می گیرم مثقالی 4 تومن

یه مثقالش را گاهی می کشم و بقیه را یه مشتری دارم که از من میخره مثقالی 30تومن .همین .

.........................

روز دیگه گرارش تریاک مش عمران را نوشتم و فرستادم اداره

ولی به پاس اون تریاک مفتی و کباب چنجه ها نوشتم که ایشان کوپن دارند و همه تریاک را خودش مصرف می کند .

..............

ده بیست سال سیگار کشیدم روزی 30 تا .

ولی به پیر و پیغمبر به همه امامزاده های در ست و حسابی و نادرست اران و بیدگل تریاک کشیدن من همان یک بار بود .

رضایت ندارم چون بچه سرمحله هستم به من مشکوک باشید که هنوز هم تریاک می کشم .

...........................

سر محله

..............

من به عنوان یه بچه سرمحله ای از تمام اونایی که پشت سر این محله حرف می زنند و جوک درست می کنند نمی گذرم .

این حرف مفت زن ها میگن خدای نکرده تو محله ما خرید و فروش مواد میشه .

من هنوز با این دوتا چشم بابا قوریم ندیده ام که مواد خرید و فروش کنند .

1/یا میگن یه نفر رفت زاهدان مواد بخره بهش گفتند این جا خرده فروشی داریم .اگه عمده می خواین برین اران سرمحله اونجا از انبار عمده بخرین

2//این حرف مفت زن ها میگن نیروی انتظامی یه دستگاه اورده بودن تو محله ها و روزمین می ذاشتن

گاهی عقربه یه جهتی را نشون می داد و اونجا چند مثقال مواد هست پیدا می کردن .

سزمحله که اوردن اینقدر عقزبه دور خودش چزخید تا دستگاه اتش گرقت .

3//یا این حرف مفت زن ها میگن تو هر محله ای یه روز معتاد ها را جمع می کردن هرمحله ای یه مینی بوس معتاد داشت ولی به سر محله که رسیدند فقط یه مینی بوس عیر معتاد بود اونا را بردند .

4//میگن تو ارون هر جا را بکنی به اب می زسه بعد از چند متر

ولی اکه تو این محله 20سانت بکنی به مواد می رسه .

.................................

خب شما چطور اون دنیا روتون میشه به صورت ما بچه سر محله ای ها نگاه کنین .

شما یه دیگ روغن می خورین اصلا معلوم نیست ولی ما یه قاشق روغن می خوریم همه پک و پوزه را چرب می کنیم .

..........

عیب بچه محل های ما سادگی و صداقت اوناست یکیش خودم که 40 سال پیش یه بار با مش عمران تریاک کشیدم و دارم تو بوق و کر نا فریاد می کشم ولی الان شاید توی خواننده 100بار کشیده باشی و احد الناسی خبر نداشته باشه .

بذار یه نکته از صداقت بچه محل خودمون را بگم تو از اخر ش در رو

...........

یکی از هم محلی های ما را به جرم حمل تریاک گرفته بودن .

روز محاکمه قاضی بهش گفت تو خجالت نمی کشی 3 کیلو تریاک حمل می کردی .

بچه محله ما به قاضی گفت جناب قاضی ...

اگه با من هستین تریاک من 5 کیلو بود ببینید 2 کیلو از اونو کی کش رفته .

..................

در هر صورت مواظب حرف زدن خودتون در باره سرمحله باشین .

نزدیک است روز تبلی السرائر!!!!

جعفر سحابی

بچه سرمحله

+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۵ ساعت 22:26 توسط جعفر سحابی |