شتر چوبی

....................

تو سرمحله یه نجار داشتیم

که تو کارش خیلی ماهر بود
یه روز پدرم منو برد پیش اون
بهش گفت برای جعفر یه شتر چوبی در ست کن.
من هم دیده بودم تو میدانگاه سر محله

شتر ها از کویر هندونه یا هیزم می اوردن .
فکر می کردم شتر به اندازه اون شترها درست خواهد کرد
ولی نجار یه شتر کوچولو درست کرد با چهار تا چرخ زیر اون
و یه سوراخ هم در سر شتر و یک نخ ازش عبور داد و داد دستم
و این شد اولین و اخرین اسباب بازی کودکی من

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۵ ساعت 16:10 توسط جعفر سحابی | نظرات